در کتاب "طراز المذهب" آمده است؛ حضرت زینب سلام الله علیها در بیان آنچه در طول سفر از مدینه تا مدینه برایشان گذشته بود از جمله فرمود: «در هر منزلی با مصیبتی روبرو شدیم تا در خرابه شام که جور و جفا بر ما کامل شد لکن مصیبت برادرزادهام رقیه در آن خرابه قدم را خم و مویم را سفید کرد.»
"حمزاوی" در کتاب "نفخات" مینویسد؛ذبعد از شهادت حضرت امام حسین علیه السلام رقیه لحظهای پدر را از یاد نبرد، تا آنکه شبی از شبها پدر را در خواب دید وقتی که بیدار شد با گریه و ناله پدر را می خواندو میخواست، نالهها وگریه او اهل بیت را هم به گریه وا داشت گریهها ونالهها کم کم بالاگرفت تا به گوش یزید رسید، گفت: «چه خبر است؟» گفتند: «دختر بچه ای از امام حسین علیه السلام پدرش را در خواب دیده و بیدار شده و اکنون پدرش را می خواهد و گریه می کند وناله می زند.»
یزید گفت: «دستمالی به روی سر بریده پدرش بگذارید و برایش ببرید.» او سر را از طشت برداشت و به سینه چسبانید ودر حالیکه ناله می کرد گفت:
«یا اَبَتاه مَن ذَاالَّذی خَضَبَکَ
بدمائک
یا ابتاه من ذاالذی قَطَع وَریدیک
یا ابتاه من ذاالذی اَیتمنی علی
صِغَرِ سنی
یا ابتاه من بَقیَ بَعدکَ نَرجوه
یا ابتاه من للیتیمه حتی تَکبر
یا ابتاه من للنساء الحاسِرات
یا ابتاه من للارامِلِ المُبَیَّسات
یا ابتاه من لِلعیون الباکیات
یا ابتاه من لِلغریبات الضایعات
پدر جان چه کسی با خونهایت چهره ات را رنگ کرده؟
پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟
پدر جان چه کسی مرا در کودکی یتیم کرده؟
پدر جان بعد از تئ به کی امیدوار باشم؟
پدر جان این یتیم در پناه چه کسی بزرگ شود؟
پدر جان این بانوان اندوهگین چه کسی را دارند؟
پدر جان این بانوان بیوه اسیر چه کسی را دارند؟
پدر جان این چشمهای گریان را کهآرام نماید؟
پدر جان این بانوان غریب عزیز از دست داده چه کنند؟»
سپس لب خود را بر لب شریف امام حسین علیه السلام گذاشت و به شدت گریه کرد تا بیهوش شد، وقتی که تکانش دادند او از دنیا رفته بود